سلام سلام! چطورین دوستان؟
آماده ی ماجراجویی و آشنایی با یه مرد بزرگ هستین؟
اگه جوابتون "بله" ست پس بزنید بریم به قلب فرانسه‌!
کشور هنرمندان و نویسندگان بزرگ.
جایی که اغلب آدما آرزوشونه یه بار بهش سفر کنن. 
امروز ما اومدیم اینجا تا با یه نویسنده ی معروف فرانسوی آشنا بشیم. اسمش چیه؟
آقای ویکتور هوگو!

ویکتور هوگو خالق رمانای تراژیک و سیاسی یکی از شناخته شده ترین نویسندگان تو کل جهانه. حتما شما هم فیلم یا کارتون یا حتی انیمه بینوایان رو دیدین. کوزت دختری که مادرش اونو پیش خانواده تناردیه میذاره تا بزرگش کنن دریغ از اینکه اون بدجنس ها از کوزت کار می کشن. (این اصطلاح الان بابه که هرکی زیاد کار میکنه بهش میگن کوزت شده) ژان والژان مردی که زور زیادی داشت و  بخاطر دزدی یه قرص نون به زندان انداخته شده بود و هیچکس دوستش نداشت ولی یه کشیش زندگیشو نجات داد. ماریوس پسر مردی ثروتمند که با دوستاش میخواستن انقلاب کنن....
خلاصه که یه کتاب خیلی بیش از اندازه مشهوره. ویکتور هوگو آثار دیگه ای هم داره مثل گوژپشت نتردام، مردی که می خندد، آخرین روز یک محکوم و...
که همه ی کتابا یجورایی دارن به نظام سیاسی اون زمان فرانسه اعتراض میکنن اما جوری نوشته شدن که خواننده رو از خودشون نمی رونن بلکه مشتاقش می کنن بره فصل بعدی.
همونطور که دارین تو خیابونای پاریس قدم میزنین به زندگی نامه ایشون هم لطفا گوش بدین و اگه وقت کردین حتما حتما کتابای ویکتور هوگو رو بخونین.


ویکتور هوگو (Victor Hugo)، با نام کامل ویکتور ماری هوگو، در تاریخ 26 فوریه‌ی 1802 در فرانسه به‌ دنیا آمد. دوران کودکی خود را در کشورهای متعددی گذراند و ابتدا در کالج نجیب‌زادگان در اسپانیا و سپس تحت نظر معلم خصوصی در فرانسه تحصیل کرد. ویکتور هوگو همچنین بخش عمده‌ی تحصیلات ابتدایی خود را در یک پانسیون خصوصی در فرانسه پشت سر گذاشت و در آنجا با آثار ادبی درخشانی آشنا شد که جرقه‌های اولیه‌ی علاقه‌ی او به ادبیات بودندپس از علاقه‌ به اشعار ویرژیل، شاعر رومی، ویکتور هوگو دریافت که بیش از هر چیز به سرایش شعر گرایش دارد. او نخستین کتاب شعر خود را با عنوان «قصیده‌ها و دیگر اشعار» (Odes et poésies diverses) در سال 1822، زمانی که تنها 20 سال داشت، منتشر کرد و چهار سال بعد، در سال 1826، نخستین رمان خود را با عنوان «بو-ژارگال» (Bug-Jargal) انتشار داد.

ویکتور هوگو در سال 1822 با دوست دوران کودکی خود که آدل فوشه نام داشت، ازدواج کرد. این زوج برای رسیدن به‌هم مسیر پرفرازونشیبی را پشت سر گذاشته بودند و مانند اغلب داستان‌های رمانتیک ویکتور هوگو، برای رسیدن به یکدیگر با خانواده‌هایشان جنگیده بودند. ویکتور و آدل تا میانه‌ی راه زندگی با عشق به یکدیگر پیش رفتند و صاحب پنج فرزند شدند، اما خیانت آدل فوشه با یکی از شاگردان ویکتور هوگو این رابطه را به پایان رساند، و ویکتور هوگو پس از این اتفاق با هنرپیشه‌ی مشهور فرانسوی، ژولیت دوئه، وارد رابطه شد. 

ویکتور هوگو در طول زندگی خود صاحب پنج فرزند، سه پسر و دو دختر، شد که از این میان، دختر بزرگ او درحالی‌که باردار بود و همراه همسرش به قایق‌سواری در رودخانه‌ی سن می‌پرداختند، در یک سانحه در رودخانه غرق شد و از دنیا رفت. 

سرانجام، ویکتور هوگو در 22 مه‌ی 1885 پس از یک دوره بیماری، در 83سالگی، در پاریس درگذشت. بیش از دو میلیون نفر در مراسم خاک‌سپاری ویکتور هوگو شرکت کردند.

آثار ویکتور هوگو پیش از آنکه روایت داستان‌های فردی باشند، روایت‌هایی تاریخی‌اند. با مطالعه‌ی آثار او می‌توانیم دریابیم که مردم فرانسه در طول تاریخ در چه بافت و بستری می‌زیستند و ارزش‌ها و رذیلت‌های اخلاقی‌شان چه بود. ویکتور هوگو در آثارش تأکید زیادی بر مفاهیم انسانی دارد و در تلاش است تا به‌شیوه‌ای غیرمستقیم، مخاطب را با وجوهی از بخش ناهوشیار شخصیت خویش که تمایلی به دیدنشان ندارد، روبه‌رو کند.

حمایت ویکتور هوگو از محرومان جامعه و عقاید آزادی‌خواهانه‌ی او در آثارش به‌وضوح قابل مشاهده است و ویکتور هوگو به دلیل همین تمایلات، سال‌های زیادی را در تبعید به سر برد، تبعیدی که نه‌تنها جلو او را برای نوشتن نگرفت، بلکه به او انگیزه‌ی بیشتری برای نوشتن درباره‌ی انسانیت و آزادی بخشید. 

خب نظرتون چیه؟ سفرمون به فرانسه و آشنایی با این مرد بزرگ چطور بود؟ کسی هست که با کتابای ایشون خاطره داشته باشه؟ خوشحال میشم برام تعریف کنین