به پیشنهاد یوری عزیزم امروز میخوام چند تا کتاب فانتزی رو معرفی کنم که خوراک نوجوونای ماجراجو و هیجان طلبه. اگه حوصله تون ازاین دنیا و زندگی روزمره سر رفته می تونید با خوندن این کتابا وارد دنیای جدید بشین و از همراهی با شخصیتا لذت ببرید
اسم اولین کتابی که میخوام معرفی کنم دختری که ماه را نوشیده. نوشته ی کلی بارن هیل. ایشون بعد از نوشتن این کتاب به شهرت زیادی دست پیدا کردن و کلی جایزه بردن.
هر ساله مردم شهر برای حفاظت خود از گزند جادوگری که در دل جنگل زندگی میکند، نوزادی را به عنوان قربانی در جنگل رها میکنند. مردم امیدوارند این نوزادان باعث شوند تا جادوگر پیر که زان نام دارد به آنها آسیبی نرساند، اما این افراد سخت در اشتباهند؛ چرا که زان برخلاف تصور آنها قلبی مهربان دارند و نوزادانی را که مردم در جنگل رها میکنند نجات میدهد و برای مدتی از آنها نگهداری مینماید. او برای سیر کردن نوزادان از نور ستاره استفاده میکند و پس از مدتی آنها را به خانوادههای خوش قلبی که در آن سوی جنگل هستند میسپارد.
شخصیت اصلی کتابِ دختری که ماه را نوشید! نیز یکی از همین نوزادان است؛ دختری به نام لونا که سرنوشتی متفاوت نسبت به دیگران دارد. جادوگر پیر اشتباهی به جای نور ستاره به او نور ماه میدهد و از آنجایی که نور ماه قدرت جادویی بسیار زیادی دارد، لونا به قدرت خارقالعادهای دست پیدا میکند. زان که نگران قدرت این کودک است و میترسد به خود و دیگران آسیب برساند تصمیم میگیرد او را مانند دختر خود بزرگ کند تا از او محافظت نماید. هر چه لونا بیشتر رشد پیدا میکند، جادوی او نیز قدرتمندتر میشود. البته زندگی زان و لونا به همین شکل نمیماند. این دختر نوجوان متوجه میشود که در آیندهای نزدیک ناچار است برای محافظت از خود و عزیزانش از این نیروی خارقالعاده استفاده کند.
و اما کتاب دوم که اسمش روباهی به نام پکسه! یه مدت تو تلویزیون هم تبلیغاتش میداد. اثر سارا پنی پکر.کتاب پرفروش تو سال 2017 جایزه یادبود جودی لوپز را در بخش ادبیات کودک و نوجوان از آن خودش کرده.
پیتر پسربچه دوستداشتنی و مهربانیست که جان یک روباه را در کودکی نجات داده است و اکنون او بهترین و صمیمیترین دوست پیتر است. پکس رفته رفته خلق و خوی یک حیوان اهلی و خانگی را به خود میگیرد و به مرهمی برای پیتر که مادرش را از دست داده است، تبدیل میشود. این دو دوست صمیمی را هیچ چیز نمیتوانست از هم جدا کند، به جز یک حادثه تلخ، جنگ!
پدر پیتر که یک نظامی بود، برای جنگ اعزام میشود و به ناچار پیتر را به خانه پدربزرگش میفرستد و وی را مجبور میکند که پکس را در طبیعت رها کند. تحمل و پذیرش این اتفاق ناگوار برای پیتر به غمی باور نکردنی تبدیل شده بود. خانه پدربزرگ پیتر ساعتها با مکانی که پکس را رها کرده بود فاصله داشت. او یک روز تصمیمی بزرگ میگیرد و برای جستجوی پکس راهی سفری دور و دراز میشود. پکس نیز در این مدت سعی کرده بود با شرایط پیش آمده خود را وفق دهد و برای بقا در طبیعت با چالشهایی روبهرو شود که در بخشهایی از کتاب به زبان خودش روایت میشود.
آیا دیدار مجدد این دو یار دیرین میسر خواهد شد؟
یه داستان قشنگ درمورد دوستی و جدایی و کشمکش ها که خیلی سرگرمتون میکنه.
میتونین این کتابا رو از کتابراه دانلود کنین یا اینکه نسخه چاپیشو اگه اشتباه نکنم با انتشارات پرتقال بخرین امیدوارم از خوندنشون لذت ببرین.